ساغر رويايي عصر شراب و شور....
درقرن تيره ي جهالت و تنگ نظري !!!
ابر مهيب قدغن ها ...
آسمان دلم را به تسخير خويش درآورده است ...
سبزهاي وجودم رو به زردي نهاده ...
و فصل پاييزي روحم را رقم زده اند !!!
از اين روست كه چشمانم هميشه باراني است ...
اي يگانه حقيقت استوار....
روحم تشنه ي شراب ناب توست ....
لبريز كن پياله ام ...
بگذار نواي زيباي تمنايت بر جانم مستولي گردد...
و شكوفه هاي جاويدان اميد بر اقليم قلبم حكم فرما ...
مي خواهم مستيم در امتداد روياي تو تا نهايت جاري شود ....
|