از سرزمین بی کسی ها، از تبار تنهایی ، می آیم تا خلوتم را با تو قسمت کنم پس با تو می گویم.... صدایم را می شنوی...؟
با تو میگویم
فانوس
شبی از شبها تو مرا گفتی شب باش
من که شب بودم
و شب هستم
و شب خواهم بود
شب شب گشتم
به امیدی که تو فانوس نظرگاه شب من باشی…
|