من از تو آغاز می شوم
مثل آسمان که از زمین
تو در من می وزی
با لهجۀ تمام گلدان ها
و در روح من رخنه می کنی
آن سان که بنفشه ها
در کوهساران
صخره ها را می شکافند
و زیبائی را
در هوا نجوا می کنند
چشم هایت
در دلم می پیچد
هم آوای گل های وحشی
در نی زارهای بارانی
و من هم سان قایقی رها
در طوفان عطر تو
بالا و پائین می روم
نفس های تو
شکست می دهد
تمام رؤیاها را
|